ترجمه مقاله

اغساق

لغت‌نامه دهخدا

اغساق . [ اِ ] (ع مص ) نیک تاریک شدن شب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیک تاریک گردیدن شب . (آنندراج ): اغسق اللیل ؛ اشتدت ظلمته . (از اقرب الموارد). || در تاریکی درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داخل شدن در تاریکی اول شب : اغسق فلان ؛ دخل فی الغسق . (از اقرب الموارد). || بدرنگی بانگ نماز گفتن وقت مغرب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). بدرنگی وقت مغرب بانگ نماز گفتن . (ناظم الاطباء).بتأخیر انداختن مؤذن مغرب را تا تاریکی اول شب : اغسق المؤذن ؛ أخّر المغرب الی غسق اللیل . (از اقرب الموارد). نماز شام نیک تأخیر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). و فی الحدیث : کان الربیعبن جشم یقول لمؤذنه : یوم الغیم اغسق اغسق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله