ترجمه مقاله

اغطف

لغت‌نامه دهخدا

اغطف . [ اَ طَ ] (ع ص ) زندگانی خوش . (آنندراج ): عیش اغطف ؛ زندگانی خوش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زندگانی با وفور نعمت : الاغطف من العیش ؛ المخصب . (از اقرب الموارد). || مرد درازپلک . (آنندراج ): رجل اغطف ؛ مرد درازپلک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نعت است از غَطَف بمعنی دراز شدن مژه های پلک سپس برگردیدن آن . غطیف . مؤنث : غطفاء. طال شعر اجفانه ثم تعطف فهو اغطف و هی غطفاء. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله