ترجمه مقاله

افاغنه

لغت‌نامه دهخدا

افاغنه . [ اَ غ ِن َ / ن ِ ] (اِ) ج ِ افغان که قومی است معروف . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). مأخوذ از تازی ، افغانها. گروه افغان . (از ناظم الاطباء). ج ِ اَفغانی . (یادداشت بخط مؤلف ). پُختان . مرحوم ملک الشعرای بهار آرد: پختی بضم اول و یاء فارسی اشترهای قوی دوکوهانه و نر را گویند. (تاریخ سیستان حاشیه ص 66). و بعقیده ٔ حقیرپختی منسوب به پختان است که نام اصلی افاغنه است .
ترجمه مقاله