افتخارالحجاب
لغتنامه دهخدا
افتخارالحجاب . [ اِ ت ِ رُل ْ ح ُج ْ جا ] (اِخ ) حاجبی بافضل و شاعری باذوق از شعرای آل سلجوق بوده است . عوفی آرد: السید الاجل کمال الدین افتخارالحجاب الحسین الحسنی الحاجب . آن حاجبی باپیشانی که نور دیده ٔ فضل و غره ٔ روی معانی بود. وقتی ضیاءالدین عبدالرافعبن فتح هروی که جهان فضل و آسمان هنر بود، بنزدیک او قطعه ای فرستاد و او در جواب ابیات زیر انشا کرد و فرستاد:
افضل مشرق ، ضیاء دین که ز خامه
تیر فلک را گهر نثار فرستد
سوی عروسان بکر لفظ و معانی
خاطر او طوق و گوشوار فرستد
عقل ز ادراک هرچه عاجز ماند
زود بدان طبع هوشیار فرستد.
افضل مشرق ، ضیاء دین که ز خامه
تیر فلک را گهر نثار فرستد
سوی عروسان بکر لفظ و معانی
خاطر او طوق و گوشوار فرستد
عقل ز ادراک هرچه عاجز ماند
زود بدان طبع هوشیار فرستد.
(از لباب الالباب چ نفیسی ص 545).