ترجمه مقاله

افحال

لغت‌نامه دهخدا

افحال . [ اِ ] (ع مص ) بعاریت دادن گشن . (ناظم الاطباء). گشن بعاریت دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بز بکسی عاریت دادن . (از اقرب الموارد). فحل دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || پی بکردن اشتر بشمشیر. (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله