ترجمه مقاله

افدر

لغت‌نامه دهخدا

افدر. [ اَ دَ ] (اِ) برادر پدر، بعضی برادرزاده و خواهرزاده گفته اند و اول اصح است . (رشیدی ). برادر پدر راگویند و بعربی عم خوانند و بمعنی برادرزاده و خواهرزاده نیز آمده . (برهان ) (هفت قلزم ). برادرزاده و خواهرزاده . و رشیدی نوشته که صحیح آنست که برادر پدر را گویند که بعربی عم نامند و افدر را اودر نیز گویند. (آنندراج ). برادرزاده و خواهرزاده . (از کشف و سروری و مدار). در برهان و رشیدی نوشته که صحیح آنست که برادر پدر را گویند که بعربی عم نامند و افدر را اودر نیز گویند. (غیاث اللغات ). برادر پدر و زاده را گویند. و آنرا اودر نیز گویند. (انجمن آرای ناصری ). خواهرزاده و برادرزاده . (صحاح الفرس ) (شرفنامه ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). اودر. برادر پدر. عم . عمو. (فرهنگ فارسی معین ). عمو. برادر پدر. برادرزاده . خواهرزاده . (از ناظم الاطباء). در دستورها بمعنی خواهرزاده وبرادرزاده آمده اما در دستور بجای دال راء نوشته است ، میتواند از تصحیف کاتب باشد. (مؤید) :
سلسله جعدی بنفشه عارضی
کت سیاوش افدر و پرویز جد.

بوشعیب (از فرهنگ اسدی ).


مرحوم دهخدا گوید: من نمیدانم چرا افدر که صورتاً به پدر شبیه ترست بمعنی پدر نباشد و بمعنی برادرزاده یا خواهرزاده باشد. و گمان میکنم همین شعر بوشعیب سبب دادن این معنی به افدر شده باشد، چه لغت نویس میگوید: در این بیت یا باید گفت بوشعیب از شاهنامه ها بی اطلاع بوده یا برحسب اطلاعی که او داشته در پدران فریدون پرویز نامی هم بوده و در شاهنامه ٔ فردوسی و غیره نیامده است و یا شاعر برای درست آمدن وزن و قافیه تسامحاً اینطور گفته است . ولی اگر افدر را هم بمعنی خواهرزاده و یا برادرزاده یا بگفته ٔ بعضی فرهنگها بمعنی عم ، برادر پدر بگیریم ، باز این عیب در بیت باقی است . در صورتی که در پهلوی ابتیار یا آبیدار بمعنی پدر است و نظایر آن نیز چو اشکم و شکم و امثال آن بسیار میباشد و مثال دیگری برای افدر در هیچ جا دیده نشده است . واﷲ اعلم . (یادداشت به خط مؤلف ). و رجوع به آثار و احوال رودکی ص 1136 شود.
ترجمه مقاله