ترجمه مقاله

افراد

لغت‌نامه دهخدا

افراد. [ اِ ] (ع مص ) تنها کردن چیزی را.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (کشاف اصطلاحات الفنون ) (مؤید). تنها کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || تنها در کاری درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : در مداومت مدام و منادمت پریچهرگان زیبااندام طریق افراد سپرده . (جهانگشای جوینی ). || یکسو نمودن . || جدا کردن . || پیغامبر فرستادن . || یک بچه آوردن ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یک بچه زادن . (مؤید) (تاج المصادر بیهقی ). || حج مفرد گزاردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فقهاء این لفظ را در مورد تنها گزاردن هر یک از حج و عمره استعمال کرده اند که هر دورا با یکدیگر نگذارند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- حج افراد ؛ یکی از سه قسم حج است که در فقه بنامهای حج افراد، حج قرآن ، حج تمتع خوانده میشود. افراد آنست که در وقف احرام نیست . انجام حج تنها بکند و آنرا احکام خاصی است . رجوع به همین لغت نامه ذیل کلمه ٔ حج شود.
ترجمه مقاله