ترجمه مقاله

افرازی

لغت‌نامه دهخدا

افرازی . [ اَ ] (حامص ) بلندی . ارتفاع :
ای دیو دوان چرا نمی بینی
از جهل نشیب دهر از افرازی .

ناصرخسرو.


|| درازی . || فراخی . (ناظم الاطباء). || بالایین . بالایی : موسی (ع ) عصا را بینداخت ، ماری گشت عظیم و دهان باز کرد و آهنگ تخت فرعون کرد و لب زیرین به زیر تخت فرعون کرد و لب افرازی بر زبر کوشک بیکبار فروبرد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
ترجمه مقاله