ترجمه مقاله

افرنجمشک

لغت‌نامه دهخدا

افرنجمشک . [ اِ رَ م ُ / م ِ ] (اِ) فرنجمشک . نباتیست که آنرا بشیرازی بالنگوی خودرو گویند، بواسیر را نافع است . (برهان ) (هفت قلزم ). قرنفل بستانی . معرب برنجمشک ، مفتح سده ٔ دماغی و مقوی جگر و دل و معده هر دو، هاضم غذای غلیظ و گویند فرنجمشک نباتی است که آنرا بشیرازی بالنگوی خودرو گویند. (آنندراج ). اصابعالفتیات . (یادداشت دهخدا). فرنجمشک و پلنگمشک و فلنجمشک و فلنکشک و بلنجمشک و برنجمشک نیز خوانند و بشیرازی بالنگو خودرو خوانند و در بستانها روید و در کنار آب روان بسیار بود. بوئیدن آن سده ٔ دماغ را بگشاید و جهت خفقان که از بلغم و سودا بوده نافع بود و جهت بواسیر بغایت سود دهد و غذاهای غلیظ هضم کند و بوی دهان خوش و دندان سخت کند. (از اختیارات بدیعی ).
ترجمه مقاله