افسانه ساختن
لغتنامه دهخدا
افسانه ساختن . [ اَ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب )مشهور ساختن . شهره گردانیدن . سمر کردن :
گر ساخت کوهکن را افسانه عشق شیرین
پیدا کنیم ما هم افسانه ساز دیگر.
افسون پندگویان افسانه ساخت ما را
با آن پری بگوئید تا در برابر آید.
گر ساخت کوهکن را افسانه عشق شیرین
پیدا کنیم ما هم افسانه ساز دیگر.
آصفی شیرازی (از ارمغان آصفی ).
افسون پندگویان افسانه ساخت ما را
با آن پری بگوئید تا در برابر آید.
فغانی شیرازی (از ارمغان آصفی ).