ترجمه مقاله

افسانه گو

لغت‌نامه دهخدا

افسانه گو. [ اَ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) قصه خوان . نقل گو.افسانه سگال . افسانه سنج . (ناظم الاطباء). افسانه ساز. افسانه پرداز. (آنندراج ). گوینده ٔ افسانه . سامر. افسانه گوی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به افسانه گوی شود.
ترجمه مقاله