ترجمه مقاله

افسرخدا

لغت‌نامه دهخدا

افسرخدا. [ اَ س َ خ ُ ] (ص مرکب ) خداوند تاج و پادشاه . (آنندراج ). خدای افسر. صاحب افسر. صاحب تاج :
افسرخدای خسرو، کشورگشای رستم
ملکت طراز عادل ، ملت فروز داور.

خاقانی .


ترجمه مقاله