ترجمه مقاله

افشاردن

لغت‌نامه دهخدا

افشاردن . [ اَ دَ ] (مص ) شپلیدن . (از آنندراج ). فشار دادن . (ناظم الاطباء) :
بمستی و بهشیاری بگاه خواب وبیداری
همی تا از منش پالان و افسارست افشارم .

سوزنی .


آرزو دارم که در آغوش تنگ آرم ترا
هرقدر افشرده ای دل را بیفشارم ترا.

؟ (از آنندراج ).


|| منضغط کردن . || خلانیدن . || بزشتی و بیهوده سخن گفتن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله