ترجمه مقاله

افناق

لغت‌نامه دهخدا

افناق . [ اَ ](ع ص ، اِ) ج ِ فُنُق ، جج ِ فنیق ، به معنی گشن نیکو و نجیب که بجهت نجابت و کرامت نرنجانند آنرا و سوار نشوند بر آن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله