ترجمه مقاله

افناک

لغت‌نامه دهخدا

افناک . [ اِ ] (ع مص ) پیوسته بودن نزدیک کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیوسته بودن نزد کسی . (آنندراج ). مواظبت کردن کسی را. و به این معنی با «علی » متعدی شود. (از اقرب الموارد). || دروغ گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کذب . (اقرب الموارد). || ستیهیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اصرار کردن بر کاری . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله