ترجمه مقاله

افژودن

لغت‌نامه دهخدا

افژودن . [ اَ دَ ] (مص ) افشردن . فشار دادن . || یک طرف انداختن . دور انداختن . (ناظم الاطباء). افکندن و رها کردن است . (مجمع الفرس بنقل شعوری ). || چسبیدن . || بستن . (ناظم الاطباء). || محکم نگاه داشتن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله