ترجمه مقاله

افکنده شدن

لغت‌نامه دهخدا

افکنده شدن . [ اَ ک َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )فکنده شدن . افتاده شدن . از پای درآمدن :
فکندش بیک زخم گردن ز کفت
چو افکنده شد دست عذرا گرفت .

عنصری .


ترجمه مقاله