ترجمه مقاله

افیقة

لغت‌نامه دهخدا

افیقة. [ اَ ق َ ] (ع اِ) بلای بد. || پوست نیم پیراسته یا پوستی که نادوخته یا ناشکافته دباغت داده باشند. ج ، اُفُق ، اَفَق . || (ص ) مؤنث افیق . زنی که در نهایت فصاحت و فضایل بود. و زنی که در نهایت علم و کرم باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله