ترجمه مقاله

افیون کردن

لغت‌نامه دهخدا

افیون کردن . [ اَف ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افیون ریختن در چیزی :
ساقی اندر قدحم باز می گلگون کرد
در می کهنه ٔ دیرینه ٔ ما افیون کرد.

حافظ (از ارمغان آصفی ).


ترجمه مقاله