ترجمه مقاله

اقتباس

لغت‌نامه دهخدا

اقتباس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فراگرفتن آتش . (تاج المصادر بیهقی ). آتش گرفتن ، چرا که مصدر است مأخوذ از ماده ٔ قبس که بفتحتین بمعنی آتش پاره است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). گرفتن آتش . (ترجمان القرآن ). || نور گرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گرفتن روشنائی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ) : بر ضمیر خورشیداقتباس سخن شناس ... مخفی نخواهد بود. (حبیب السیر). || فراگرفتن علم . (تاج المصادر بیهقی ). دانش گرفتن . (ناظم الاطباء).گرفتن علم . (ترجمان القرآن ). علم آموختن از کسی . (آنندراج ). || دانش دادن . || فایده گرفتن . || فایده دادن . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح بدیع) اندکی از قرآن یا حدیث در عبارت خود آوردن بی اشارت . (غیاث اللغات از کنزاللغات ) (آنندراج ). و جایز است تغییر آن برای وزن شعر یا امری دیگر. (آنندراج ). اقتباس آن است که نثر یا نظم متضمن گردد چیزی از قرآن یا حدیث را چون :
و ان تبدلت بنا غیرنا
فحسبنا اﷲ و نعم الوکیل .

؟ (از تعریفات ).


ایام ، خط بگرد رخ دلستان کشید
لم تفلحوا بناصیه ٔ انس و جان رسید.

خاقانی (از آنندراج ).


نقد عمر زاهدان در توبه از می شد تلف
قل لهم ان تنتهوا یغفر لهم ما قد سلف .

خاقانی (از آنندراج ).


دراین بیت ، الذین کفروا را به لفظ لهم بدل کرده است . (آنندراج ).
- اقتباس کردن ؛ ازکسی فایده و دانش گرفتن و پیروی او در دانش و علم کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله