ترجمه مقاله

اقتحام

لغت‌نامه دهخدا

اقتحام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بعنف در کاری شدن . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر بیهقی ). بی اندیشه در کاری درآمدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) : فرمود که ای غافلان ورای این ترکان قومی اند در انتقام و اقتحام لجوج . (جهانگشای جوینی ).
نه در طریقه ٔ رندی حریص باید بود
نه در صلاح و ورع اقتحام باید کرد.

قاآنی .


|| بسختی درافتادن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خرد و خوار شمردن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). حقیر داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر). || فروشدن ستاره . || بناگاه درآمدن بجایی . || بر ناقه برجستن گشن بی آنکه رها کنند او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || ستم کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله