ترجمه مقاله

اقتطاع

لغت‌نامه دهخدا

اقتطاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پاره ای از چیزی جدا کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاره ای از چیزی واکردن . (تاج المصادر بیهقی ). پاره ای از چیزی بدر کردن . (آنندراج ). || پاره ای از مال کسی گرفتن . یقال : اقتطعت قطیعاً من غنم فلان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || (اصطلاح معانی و بیان ) اقتطاع نزد اهل معانی حذف بعض کلمه است . ابن اثیر ورود آن را درقرآن منکر است و بعضی قول او را رد کرده اند و فواتح سور را از باب اقتطاع دانسته اند بنا بر آنکه هر حرفی از آنها نامی از نامهای خدای تعالی بوده باشد و بعضی ادعا کرده اند که باء در قول خدای تعالی فامسحوا برؤسکم اول کلمه ٔ بعض است که باقی آن حذف شده است و ازهمین باب است حذف همزه ٔ انا در لکنا هو اﷲ ربی زیرااصل آن لکن انا بوده است . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله