ترجمه مقاله

اقتناص

لغت‌نامه دهخدا

اقتناص . [اِ ت ِ ] (ع مص ) شکار کردن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) : اولیای دولت را بر اقتصاص و اقتناص او تحریض داد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
کی دهد زندانیی در اقتناص
مرد زندانی دیگر راخلاص .

مولوی .


|| کسب کردن . (غیاث اللغات از کنز و لطائف ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله