ترجمه مقاله

اقحام

لغت‌نامه دهخدا

اقحام . [ اِ ] (ع مص ) قحطزده گردیدن در زمین . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). قحطزده گردیدن مردمان بیابان نشین و سپس در زمین و یا کشت و یا علف درآمدن . (ناظم الاطباء). || ناگاه کسی را در کاری افکندن بی اندیشه . || درافکندن بسختی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). درآوردن چیزی بچیزی بعنف . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله