ترجمه مقاله

اقفال

لغت‌نامه دهخدا

اقفال . [ اِ ] (ع مص ) گماشتن بر کسی نگاه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || فراهم آوردن کسی را بر کاری . || قافله گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || قفل کردن در را. || خشک کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بازداشتن لشکر را از رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ترجمه مقاله