ترجمه مقاله

اقماح

لغت‌نامه دهخدا

اقماح . [ اِ ] (ع مص ) دانه گرفتن خوشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سر برداشتن و چشم در پیش افکندن . (ترجمان القرآن ). سر برداشتن و چشم فروخوابانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سربرآوردن بسوی آسمان چنانکه چشمها بسوی زمین باشند. (غیاث اللغات ). || بزرگ منشی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || دروا داشتن سربندی را برای تنگی طوق . (منتهی الارب ). سر خود را بلند نگاه داشتن از جهت تنگی غل . (ناظم الاطباء). || صفوف کنانیدن چیزی را. اصفاغ . کف مال کردن .
ترجمه مقاله