ترجمه مقاله

التماظ

لغت‌نامه دهخدا

التماظ. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) زود در دهان انداختن چیزی را. (منتهی الارب ). خوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || بردن حق کسی را: التمظ بحقه ؛ برد آنرا. (منتهی الارب ). بدین معنی رجوع به التماط شود. || پیچیدن چیزی را: التمظ بالشّی ٔ؛ پیچید آن را. (منتهی الارب ). || برهم پیوستن هر دولب را چنانکه آوازی برآید: التمظ بشفتیه ؛ بر هم پیوست هر دو لب را چنانکه آوازی برآمد. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله