ترجمه مقاله

الحاصل

لغت‌نامه دهخدا

الحاصل . [ اَ ص ِ ] (ع ق ) در اختصار کلام استعمال میشود یعنی مختصراً و بالجمله و القصه . (ناظم الاطباء). باری . مَخلَص . مخلص کلام . خلاصه .جان کلام . بهر جهت . بهرصورت . بالاخره . عاقبت . آخرالامر. قصه کوتاه . قصه کوته . الغرض . معالقصه . بالجمله . صاحب آنندراج گوید: چون از ادا کردن مطلبی عاجز شوند وخواهند که سخن را مختصر کنند لفظ الحاصل و حاصل کلام و سخن مختصر و سخن کوتاه و امثال آن را گویند و اینها گویا مرادف همند و «فی الجمله » نیز از این قبیل است - انتهی . الحاصل و نظایر آن تکیه کلام اند و در مقام تأنی و مختصر کردن کلام سابق و شروع به مطلب لاحق استعمال شوند. و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 273 شود.
ترجمه مقاله