ترجمه مقاله

الذام

لغت‌نامه دهخدا

الذام . [ اِ ] (ع مص ) لازم گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اِلزام . ملتزم گردانیدن کسی به کسی . (از اقرب الموارد). || برآغالانیدن و ترغیب دادن و تحریض کردن . (منتهی الارب ). ترغیب و تحریض کسی . مولع کردن . اُلذِم َ به (مجهولاً)؛ اولعبه ، فهو مُلذَم به . (اقرب الموارد). || ماندن در جایی : الذم بالمکان ؛ ثبت . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله