ترجمه مقاله

السان

لغت‌نامه دهخدا

السان . [ اِ ] (ع مص ) عاریت دادن کسی را شترکره ، تا بدان ناقه ٔ خود را دوشد، گویی زبان (لسان ) شترکره را به او عاریت داده است . (از منتهی الارب ). || سخن کسی رسانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رسانیدن نامه یا سخنی را بکسی . (از اقرب الموارد). ابلاغ کردن کلامی را. || نامه رسانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به معنی قبلی شود.
ترجمه مقاله