ترجمه مقاله

العاف

لغت‌نامه دهخدا

العاف . [ اِ ] (ع مص ) خون لیسیدن شیر و شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). اِلغاف . (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || گرانبار و نرم رفتن شتر و آماده شدن آن بگرفتن سر کسی یا خشم گرفتن یا باربار نگریستن و چشم پوشیدن آن . یقال : العف الاسد؛ یعنی نگریست ، پس چشم پوشید و سپس دوباره نگریست . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). اِلغاف . (اقرب الموارد) (تاج العروس ).
ترجمه مقاله