ترجمه مقاله

الغاز

لغت‌نامه دهخدا

الغاز. [ اِ ] (ع مص ) چیستان گفتن و سخن سربسته آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کلام مبهم و مشکل گفتن . || الغاز یمین ؛ توریه در قسم . رجوع به توریه شود. || کندن موش سوراخ خود را چنانکه پیچ و خم داشته باشد. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || در اصطلاح ، علمی است که مقصود از آن دلالت الفاظ بمراد است بطور پوشیده در غایت ، لیکن نه چنانکه ذهن سلیم از دریافتن آن ناتوان باشد بلکه آن را بپسندد و او را بدان انبساط دست دهد، و شرطآن اینست که مراد از الفاظ، ذوات موجود در خارج باشند و فرق آن با معمی ̍ همین است . (از کشف الظنون ج 1 ستون 149). و رجوع به همین کتاب و ماده ٔ لُغَز شود.
ترجمه مقاله