ترجمه مقاله

الغنجار

لغت‌نامه دهخدا

الغنجار. [ اَ غ ُ ] (اِ) خشم و اعراضی که خوبرویان و محبوبان از روی عشوه و نازکنند. (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) :
چو سیر گشتی و بیدار گشتی ای نادان
ترش بود پس هفتاد لاشک الغنجار .
عثمان مختاری (از جهانگیری و رشیدی و انجمن آرا).
صاحب انجمن آرا گوید: الغنجار که فرهنگها نوشته اند لفظاً و معناً غریب است و بنظر میرسد که فرهنگ نویسان اشتباه کرده اند زیرا بیت مذکور از قصیده ٔ عثمان مختاری درباره ٔ غلام سیاه هندی خود اوست : چنانکه گوید: «یکی غلامک هندو خریدم از بازار» پس از آن در ضمن ابیاتی می گوید این غلام بعزم قصاص عملی شنیع که با وی شده بود مقابله بمثل میکند و شاعر متعرض میشود، غلام متغیر شده میگوید:
چو سیر گشتی و بیدار گشتی ای نادان
ترش بود پس هفتاد شرک استغفار.
و معنی بیت واضح است یعنی پس از هفتاد بار شرک طلب مغفرت کردن بیحاصل است - انتهی . آقای همایی در دیوان عثمان مختاری (ص 325، حاشیه ) آرند: در بعضی نسخ ظاهراً بتصرف نساخ «پس هفتاد شرک استغفار» است .و در همان دیوان (ص 900) «الغنجار» را صحیح دانسته ،بیتی از انوری بعنوان مؤید نقل کرده اند. رجوع به دیوان مزبور و همچنین معنی «نام میوه » در سطرهای پایین و فرهنگ نظام شود. || بهتان و تهمت . (ناظم الاطباء). || رشک و حسد. (ناظم الاطباء). || نام میوه ای است شبیه به زردالو که رنگش الوان بود و طعم آن خوش باشد و آن را گردآلو و آلوگرده بخوانند. (از فرهنگ جهانگیری ). رنگ آن سبز و بنفش و زرد و قرمز، و طعم آن میخوش باشد و آن را گردآلو و آلو گرده و هلو گرده نیز نامند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 106 الف ) (از فرهنگ نظام ). الغنجار آلو گرده را گویند... (برهان قاطع). بزبان اهل بلخ انواع آلو همچو زردآلو و سیاه آلو و سرخ آلو. (از فرهنگ ناظم الاطباء) :
از کریمی و حلیمی است که می مینوشی
که بود ازپس هفتاد ترش الغنجار.

انوری (از فرهنگ نظام ).


لفظ الغنجار در این شعر ایهام بمعنی اول هم دارد. مقصود از مصراع دوم اینست که آلو بعد از هفتادم عید نوروز ترش میشود. باید دانست که در ایران حساب رسیدن میوه ها از عید نوروز(اول حمل ) گیرند مثلاً گویند فلان میوه در هفتادم ببازار می آید و فلان میوه در هشتادم . لفظ مذکور از زبان ولایتی بلخ است و در فارسی عام مقرر نیست . (از فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله