ترجمه مقاله

الماس خالدار

لغت‌نامه دهخدا

الماس خالدار. [ اَ س ِ ] (ترکیب وصفی ) الماسی که داغ سیاه یا سرخ داشته باشد و پسین را بسیار بدیمن شمارند. (بهار عجم ) (آنندراج ) :
نقش داغ عیب باشد لوحهای ساده را
قیمتش نازل شود الماس چون شد خالدار.

صائب (از بهار عجم ).


ترجمه مقاله