الماس چهرلغتنامه دهخداالماس چهر. [ اَ چ ِ ] (ص مرکب ) آنچه چهره ٔ او مانند الماس درخشان باشد : بزخم سر تیغ الماس چهرهمی خون فشاندند بر ماه و مهر.اسدی (گرشاسب نامه ).