الوهلغتنامه دهخداالوه . [ اَ ] (اِ) عقاب (پرنده ) : ابراهیم چهار مرغ بگرفت گویندکه یکی کلنگ بود، دوم الوه ... (تاریخ بلعمی ). رجوع به اله و آله و له شود.