ترجمه مقاله

الیاف

لغت‌نامه دهخدا

الیاف . [ اَل ْ ] (ع اِ) ج ِ لیف . (دزی ج 2 ذیل لیف ). در فرهنگهای معتبر عربی ، لیف اسم جنس و واحد آن لیفة آمده و جمع آن نیز ذکر نشده است . صاحب اقرب الموارد گوید: لیف پوست درخت خرما و مانند آن از قبیل مقل و نارگیل است یا خاص به درخت خرماست ، و بهترین آن لیف نارگیل و پس از آن نخل حجازی و بدترین آن مقل است ، واحد آن لیفة - انتهی .رجوع به لیف در این لغت نامه و دزی ج 2 ذیل لیف شود. || در استعمال فارسی زبانان بمعنی رشته ها ونخها و رشته هایی از پوست یا ساقه ٔ گیاهان است . || رگهای بدن انسان یا حیوان . (فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله