ترجمه مقاله

امتداح

لغت‌نامه دهخدا

امتداح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ستودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مدح بسیار کردن . (از متن اللغة). || فراخ و گشاده گردیدن زمین . (منتهی الارب ). وسیع شدن . اتساع . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فراخ و گشاده گردیدن تهی گاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گشاده گردیدن خاصره . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله