ترجمه مقاله

امحاص

لغت‌نامه دهخدا

امحاص . [ اِ ] (ع مص ) به شدن از بیماری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بهبود یافتن از بیماری . (از اقرب الموارد). || برآمدن آفتاب از کسوف و روشن شدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظاهر و آشکار شدن خورشید از کسوف . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله