ترجمه مقاله

امشاح

لغت‌نامه دهخدا

امشاح . [ اِ] (ع مص ) خشک و سخت شدن سال . گویند: امشحت السنة؛ وقتی که قحط سالی شود و سال سخت گردد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پراکنده و درواگردیدن ابر از هوا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازشدن آسمان از ابر. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله