امطار
لغتنامه دهخدا
امطار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مطر. (اقرب الموارد)(منتهی الارب ). بارانها. (غیاث اللغات ) :
وین ابر خداوند جهان را بهوا بر
بنده ست و مطیعست بباریدن امطار.
از اِثارات غبار و تزاحم امطار متأذی میشدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || ج ِ مَطر. (ناظم الاطباء). رجوع به مطر شود.
وین ابر خداوند جهان را بهوا بر
بنده ست و مطیعست بباریدن امطار.
ناصرخسرو.
از اِثارات غبار و تزاحم امطار متأذی میشدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || ج ِ مَطر. (ناظم الاطباء). رجوع به مطر شود.