ترجمه مقاله

امظاظ

لغت‌نامه دهخدا

امظاظ. [ اِ ] (ع مص ) پوست باز کردن از درخت تر تا خشک گردد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گویند: امظظت العود الرطب ؛ پوست باز کردم از آن تا خشک گردد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || نکوهیدن . (از المنجد).
ترجمه مقاله