ترجمه مقاله

امغاد

لغت‌نامه دهخدا

امغاد. [ اِ ] (ع مص ) بسیار خوردن آب و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیار نوشیدن و گویند طول دادن در نوشیدن . (از اقرب الموارد). || شیر خورانیدن کودک و شتر بچه را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). شیر دادن به کودک . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله