ترجمه مقاله

امیدگاه

لغت‌نامه دهخدا

امیدگاه . [ اُ ] (اِ مرکب ) مدعس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای امید. (آنندراج ). مرتجی . در تداول نامه نگاری قدیم به پدر و اشخاص بزرگ می نوشتند: قبله و امیدگاها. (از یادداشت مؤلف ). || ملجاء و معاذ. (از ناظم الاطباء). || جای چشم داشت و محل توقع. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله