ترجمه مقاله

ام ادراص

لغت‌نامه دهخدا

ام ادراص . [ اُم ْ م ُ اَ ] (ع اِ مرکب ) سختی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بلا. بلیه . (اقرب الموارد): وقعوافی ام ادراص ؛ در مهلکه افتادند. (از اقرب الموارد) (المرصع). || داهیة. بلای بزرگ . (اقرب الموارد). || موش دشتی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موش صحرایی . یربوع . (اقرب الموارد ذیل درص ).
ترجمه مقاله