ترجمه مقاله

ام

لغت‌نامه دهخدا

ام . [ اَ ] (ع حرف ربط) بمعنی یای تردید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حرف عطف است ومعنی آن استفهام ، و استعمال آن بر دو وجه است یکی آنکه با الف استفهام باشد بمعنی اَی ّ مانند: اء زید عندک ام عمرو؟ یعنی کدام کس است از این هر دو نزدیک تو؟ و این ام را متصله گویند. دوم آنکه بمعنی بل باشدو این ام منقطعه است از ماقبل خود خبر باشد یا استفهام ، مثال خبر: انها لابل ام شاء؛ یعنی اول متکلم حکم کرد به اینکه آنچه می بینم شتران است سپس او را شک واقع شد و از این حکم اعراض کرد و گفت آنچه می بینم بلکه رمه ٔ گوسپندان است ، لیکن فرق میان بل و ام آن است که مابعد بل متیقن باشد و مابعد ام مظنون . و مثال استفهام : هل زید منطلق ام عمرو؟ یعنی آیا بیرون رونده زید است یا عمرو؟ ام در این مورد ظن و استفهام و اضراب را میرساند. «ام » بر هل داخل شود ولی بر همزه ٔ استفهام داخل نشود، چون : هل یستوی الاعمی و البصیر؟ ام هل تستوی الظلمات و النور؟ و نیز گاهی زاید آید: یا هند ام ماکان مشی رقصاً؛ یعنی ماکان . (از منتهی الارب ذیل ام م ). حقاً ام باطلاً. طوعاً ام کرهاً. کلاً ام بعضاً. || (حرف تعریف ) گاه بجای «ال » حرف تعریف استعمال میشود: لیس من امبر امصیام فی امسفر.
ترجمه مقاله