ترجمه مقاله

انبساط

لغت‌نامه دهخدا

انبساط. [ اِم ْ ب ِ ] (ع مص ) گسترده و پهناور گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انتشار. (از اقرب الموارد). گسترده شدن . (آنندراج ). پهن واشدن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). گشاده شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || گستاخ شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (مؤید الفضلاء). جرأت یافتن و گستاخی کردن و ترک احتشام . (از اقرب الموارد). گستاخی کردن . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). || دراز و ممتد شدن روز: انبسط النهار؛ دراز و ممتد شد روز. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گشاده روی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || در رفتار آمدن اسب : انبسط الفرس فی سیره ؛ ای دخل . (از منتهی الارب ). درآمد آن اسب در رفتار. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله