ترجمه مقاله

انتاج

لغت‌نامه دهخدا

انتاج . [ اِ ] (ع مص ) زاییدن و بچه آوردن : اُنْتِجَت الناقه (مجهولاً)؛ زایید آن ماده شتر و بچه آورد. (از منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). بچه آوردن و زاییدن ناقه . (آنندراج ). || بر سر خود رفتن ناقه و معلوم نشدن که کجا زاییده . || انتج القوم ؛ زه آوردند شتران ایشان . || وقت زه رسیدن اسب و ناقه را یعنی حملش آشکار شدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نزدیک گشتن اسب بزادن . (مصادر زوزنی ). فرارسیدن هنگام زایش چارپایان . (فرهنگ فارسی معین ). || نتیجه دادن . نتیجه بخشیدن . منتج شدن . (یادداشت مؤلف ). || نتیجه گرفتن از چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح منطق ) نتیجه گرفتن از مقدمات منطقی . (فرهنگ فارسی معین ) : از قضایا اجنبی انتاج صورت نبندد پس دو حد باقی را از دو مقدمه که به معنی یکی بود و در نتیجه ساقط باشد حد اوسط خوانند... و حد اوسط علت تألیف قیاس بود و رساننده ٔ دو باقی بیکدیگر که انتاج عبارت از آنست . (اساس الاقتباس ص 191).
ترجمه مقاله