انتخاب زده
لغتنامه دهخدا
انتخاب زده . [ اِ ت ِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) برگزیده . (آنندراج ). مختار. (ناظم الاطباء) :
بیاض گردن او را ز نقطه ریزی خال
توان شناخت که گشته ست انتخاب زده .
|| گزیدگی . (ناظم الاطباء). ؟!
بیاض گردن او را ز نقطه ریزی خال
توان شناخت که گشته ست انتخاب زده .
صائب (از آنندراج ).
|| گزیدگی . (ناظم الاطباء). ؟!