ترجمه مقاله

انتخال

لغت‌نامه دهخدا

انتخال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیختن و بهتر گزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). صافی کردن و برگزیدن و بهتر را برداشتن : انتخل الشی ٔ؛ صفاه و اختاره و اخذ افضله . (از اقرب الموارد). برگزیدن . (مصادر زوزنی ). || استقصا کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ترجمه مقاله